خسته ولی گاهی امیدوار
عشق می ماند ،انسان ها هستندکه عوض می شوند

دلم تنگ می شود گاهی

برای حرف های معمولی

برای حرف های ساده

برای (چه حرف های خوبی!)/(دیشب چه خوردی؟!)

برای (راستی ماندانا عروسی کرد؟)/(شادی پسر زائید؟)

وچقدر خسته ام از(چرا؟)

از(چه گونه؟)

خسته ام از سوال های سخت،از پاسخ های پیچیده

ازکلمات سنگین

فکرهای عمیق

پیچ های تند

نشانه های بامعنا، بی معنا

دلم تنگ می شود،گاهی

برای

یک (دوستت دارم)ساده

دو(فنجان قهوه داغ)

سه (روز)تعطیلی در زمستان

چها (خنده ی ) بلند

و

پنج (انگشت ) دوست داشتنی .

 

 

+ تاريخ شنبه 6 اسفند 1390ساعت 16 نويسنده ... |

 دلم می خواست یکبار دیگر او را کنار خویش می دیدم

به یاد اولین دیدار

درچشم سیاهش خیره می ماندم 

دلم یکباردیگر همچو دیدار نخستین 

پیش پایش دست وپا می زد

شراب اولین لبخند درجام وجودم های وهو می کرد 

غم گرمش نهانگاه دلم را جست وجو می کرد

دلم می خواست دست عشق چون روز نخستین

هستی ام را زیر ورو می کرد.

+ تاريخ جمعه 5 اسفند 1390ساعت 15 نويسنده ... |

 اگر از پایان گرفتن غمهایت نا امید شده ای

به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تابحال تجربه کرده ای

مدیون صبرت دربرابر سیاهترین شبی هستی

که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمیدیدی

+ تاريخ چهار شنبه 3 اسفند 1390ساعت 16 نويسنده ... |

سلام . دلم واسه نت تنگ شده بود!یه تغییراتی ایجادشده توزندگیم که کم کم بروز میدم اینطوری بهتره خلاصه اینکه بعدماه ها خدا صدامو شنیدکه نه به حرفم گوش داد حس خوبی دارم بعد مدت ها دیگه تموم خستگیم ازتنم در اومده احساس سبکی میکنم خداجون دوستدارم .

+ تاريخ سه شنبه 2 اسفند 1390ساعت 18 نويسنده ... |

 توماه رابیشترازهمه دوست می داشتی

وحالا ماه هرشب

تورا به یاد من می اورد

میخواهم فراموشت کنم

اما این ماه

باهیچ دستمالی از این پنجره ها پاک نمی شود! 

+ تاريخ سه شنبه 25 بهمن 1390ساعت 13 نويسنده ... |

من چشمهایم رابستم وتوقایم شدی

من هنوز روزها را میشمارم

توپیدانمیشوی

من بازی را بلد نیستم

یاتو جرزدی!

+ تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390ساعت 12 نويسنده ... |

 گفتی می ایی/ویاداخبارهواشناسی افتادم/که لذت باران های بی هنگام را می برد/گفتی می ایی/ ویاد تمام روزهایی افتادم/که بیهوده چتر برداشته بودم.

+ تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390ساعت 12 نويسنده ... |

شاید!

شعرهمین است

که من عاشق توباشم

وتو!

باهرکه دلت میخواهد..........

+ تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390ساعت 12 نويسنده ... |

عادت کرده ام

کوتاه بنویسم

کوتاه بخوانم

کوتاه حرف بزنم

کوتاه نفس بکشم

تازگی ها 

دارم عادت میکنم 

کوتاه زندگی کنم 

ویا شاید

کوتاه بمیرم 

نمیدانم 

فقط عادت...... 

+ تاريخ جمعه 21 بهمن 1390ساعت 16 نويسنده ... |

 وقتی صدای خردشدنم زیرپای عابران صدای دلنشینی شد،چه فرقی میکند که روزگاری، برگ سبزکدامین درخت بودم.

 

+ تاريخ سه شنبه 20 بهمن 1390ساعت 21 نويسنده ... |
صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 11 صفحه بعد