خسته ولی گاهی امیدوار
عشق می ماند ،انسان ها هستندکه عوض می شوند

زن درحالیکه گل را از دستش میگرفت نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد.چه کفش های قشنگی دارید .زن لبخند زد وگفت:برادرم برایم خریده است،دوست داشتی جای من بودی؟ پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت:نه، ولی دوست داشتم جای برادرت بودم تامنم برای خواهرم کفش میخریدم.



نظرات شما عزیزان:

مصطفی
ساعت12:08---18 بهمن 1390
سلام ابجی جون
این یکی وبت مبارک باشه
راستی ادرس منو درست بزن


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاريخ دو شنبه 17 بهمن 1390ساعت 23 نويسنده ... |