دوری ام را به حساب سفرم نگذارید؛ دوست دارم که به پا بوسی باران بروم آُسمان گفته که پا روی پرم نگذارید... این قدر آیینه ها را به رخ من نکشید این قدر داغ جنون بر جگرم نگذارید چشمی آبی تر از آیینه گرفتارم کرد ... بس کنید این همه دل دور و برم نگذارید
آخرین حرف من این است زمینی نشوید ... فقط از حال زمین بی خبرم نگذارید...